Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-08@12:27:18 GMT

روزهای اسفند و یادی از مرداد و سیاست

تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۸۱۴۸۳

عصر ایران ؛ احسان اقبال سعید - روزهای پرشماری از ماه اسفند نام و نشانی از دکتر محمد مصدق و جریانات منتج به ملی شدن صنعت نفت و منتهی به کودتای مرداد سال1332 و البته مرگ و مرثیه های پس از آن دارند. این نوشته داعیه تاریخنگاری  ندارد که آن را روایت می شمارد تا قضاوت و نمی خواهد هربار جماعت را از آن روز به وادی سکر و سکوت، حزن یا حسرت فزا ببرد تا ادبار و نیز اقبال یا حسرت و حرمان را از کاغذان کاهی و یادهای رفته با باد و مانده در خیال بجویند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما تقویم روزهای آخر اسفند  قلم را بر آن داشت تا این خطوط را از انتها به ابتدا بخواند و روایت کند و هر نقالی را نوایی ست و هر زخمی را نیز دوا یا دواتی... و این جوهر دوات است از بیست و نهم اسفند ماه تا هر کجا که خیال تاب و انگشت خنیاگر را تاری در میان باشد و دیگرش هیچ....

بیست و نهم اسفندماه با تصویب مجلس سنا، صنعت نفت در سرتاسر ایران ملی شد.

جالب است بدانید که مجلس سنا از نهادهای برآمده از قانون اساسی مشروطه بود که از سال 1285 یعنی زمان اعلان مشروطیت و تدوین قوانین آن با الهام از قانون اساسی بلژیک تا  پنجم بهمن سال 1328 عملا بر زمین مانده و محقق نمی شود.

کودتای سوم اسفند 1299 توسط سید ضیاالدین طباطبایی و رضاخان،وقوع جنگ جهانی اول و پیامدهایی چون اشغال خاک ایران از سه جهت،اولتیماتوم روس ها پس از ماجرای مستشاران آمریکایی مالیه ایران برای مصادره املاک شعاع السلطنه که منجر به انحلال مجلس شد، عملا تشکیل مجلس سنا را غیرممکن و شاید نالازم نمود. طرفه آن که مجلس شورای ملی هم به رنج های پیش گفته به صورت نامنظم و یک در میان امکان تشکیل داشت و چراغش با غرش توپ های لیاخوف و به فرموده ی محمدعلیشاه،هشدار روسها و انحلال آن و نیز برآمدن گزمه و شحنگان تازه نفس رضاخانی چندان پردوام نمی سوخت .

در روزگار شراره ها که حیات ملک و ملت به شعله ای نیمه جان و لرزنده با هر نسیم و نجوا می مانست بروز و حضور مجلس سنا طبعا نه توجه و نه حسرتی را برنمی انگیخت. مجلس سنا اما پی آمد ترور شاه در بهمن ماه سال 1327 در حیاط دانشکده حقوق دانشگاه تهران توسط ناصرفخرآرایی بود که شاه جوان دیگر نمی خواست شاه بی اراده و تنها حاوی شمشیر مرصع و جواهرنشان سلطنت باشد و خواست تا به سبک پدرش نسق بگیرد و رشته ی امور را در دست داشته باشد تا دیگر به همین خردی و تردی عزم جانش نکنند.

همان فردای ترور با گونه و لب خراشیده و نیز احساسات بیشتر همدلانه ی مردم که او را سلطانی جوان و جوانبخت و نیز مغموم از بی بازگشتی سفر فوزه فواد،همسر مصری اش به تهران یافته بودند بگوید"نمی شود تصمیم اش را شما بگیرید و گلوله اش را من بخورم".

برای همین قانون اساسی به سود اختیارات شاه تغییر کرد و مجلس سنا که نیمی از شصت نماینده‌ی آن را شاه به طور مستقیم بر صندلی های سرخش می نشاند شکل گرفت و البته اختیار انحلال مجلسین ملی و سنا هم به شخص شاه واگذار شد.

همان مجلس اما ناگزیر و در میان هیجان عمومی و نیز هراس از برخاک افتادن رزم آرا و هژیر که به مخالفت با خواست ملی اشتهار داشتند تن به تصویب مصوبه‌ی مجلس شورای ملی داد تا ملی شدن نفت در سرتاسر کشور قانون شود.

این مجلس در زمان صدارت سپهبد حاجیعلی رزم آرا برقرار شد،همو که سوداهای زیاد در سر داشت و می خواست اتاق کارش را چند طبقه بالاتر بیاورد اما جان بر سر سودای نفت نهاد و چندی از بیان جمله معروفش،"ملت ما نمی تواند لولهنگ بسازد می خواده نفت را اداره کند؟" با سرب بر خاک افتاد...دقیقا روز شانزدهم اسفند مصدق دربهای کمسیون نفت را بست تا قانون ملی شدن را چکش کاری کنند و دو روز بعد در هجدهم اسفندماه مجلس شورای ملی قانون ملی شدن صنعت نفت را امضا نمود.


احمد قوام السلطنه آن روزها را در تبعیدی خودخواسته می گذارانید..عقب ماجرای آذربایجان در نقش قهرمان ملی و کسی که استالین را فریفته، در عمارت کم نظیرش جلوس فرمود و به لقب جناب اشرف مفتخر و مشتهر شد...جناب اشرف می خواست نامش را به زر بر کاغذ و معبر بنگارند..زر ناب.

کمی بعد از نظر افتاد و روانه ی اروپا شد تا در موناکو و مونت کالو قمارهای آن چنانی کند و پول های ملک فواد و پرنس رینیر را ببرد وعمدا به پلنگ سیاه ببازد(اشرف پهلوی)بازی ست دیگر...چه بر میزی در مونت کارلو و چه پشت میزی در عمارت ابیض و تالار آبگینه...

شگفتا که بازی شناسان و بزی سازان گاه چون طفلی بازی می کنند و انگارزیادی همه چیز را بازی انگاشته اند...در ماجرای اختیارات ویژه شاه و تشکیل مجلس سنا از اروپا نامه ای به خط خوش نوشت و شاه جوان را از خودسری و خیره سری و نیز رفتن به راه پدر بازداشت و انذار داد که از شهریور بیست و ادبار و اقبالش هنوز زمانی مدید نگذشته بود تا جناب اشرف را نسیان و هذیان عارض ش.

دربار اما به قلم ابراهیم حکیمی نامه ای پردشنام و درشت نگاشه و اینبار بی جناب اشرف او را تا می شد نواخت و قهرمان نجات آذریابجان را هم خود شاه دانست...قوام در اروپا ماند تا سال های بعد و به گاه پیرانه سری و فوران درد در پیکر، همان پلنگ سیاه او را خواست تا مگر به مدد شمشیر پولادین روزهای رزم(عنوانی که مرحوم مدرس با آن قوام را خطاب می کرد و مقابلش مستوفی را شمشیر مرصع روزهای بزم می خواند)مگر دولت مصدق را مهار کند و قوام برای سه روز باز جناب اشرف شد و نگاشت "کشتیبان را سیاستی دگر آمد..." .

و سه روزه خود سیاست شد و گوشه ای پناه گرفت تا جان برهاند از این مهلکه‌ی ناگاه...قوام کاتب فرمان مظفری مشروطه بود به خط خوش و بعدتر به همان خط برای شاه نوشت مشروطه را پاس بدار و پدرت نشو! لیک از یاد برده بود "پسر کو ندارد نشان از پدر...." و آخر بار خط پلنگ سیاه را نخواند و پیرانه سر تردیده و ناخوشنام سر بر بالین نهاد و مگر حسین طفل خردسالش و سجادی گوینده ی رادیو تهران که هم "کشتیبان را خوانده بود و هم کناره گیری جناب اشراف رکب خورده از اشرف را هیچ کس ردی و ردایی از ترمه برایش ندوخت و قواره نکرد....


گلوله های ناصرفخرآرایی زمین و زمانه را برای بستر گستردن مجلس سنا فراهم آورد تا شاه بخواهد شهریار شود و همان سنای بفرموده، مهر آخر را پیش از توشیح همایونی بر قانون ملی شدن نفت زد و گلوله های خلیل طهماسبی بر تن رزآرا،مرکب قرمز قانون ملی شدن در مجلس شورای ملی شد..کسی چه می داند شاید اخوت زوزه سرب، بر نجوای کلام و کلمه تاریخ می سازد..شاید...


بیست و دوم اسفندماه اما تاریخ به دام افتادن سید حسین فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق و روزنامه نگار جوانیست که پس از کودتا همه به خونش تشنه بودن و با پناه توده ای ها توانسته بود چندماهی را دوام بیاورد و سیمایش به گاه دستگیری در خانه ای حوالی تجریش به جماعت صوفی و پشمینه در بر می مانست نه آن وزیر جوان و خندان و روزنامه نویس آرسته کو می خرامید و از خودنویسش سرب بر تن کاغذ باختر امروز روانه می داشت...فاطمی هم پیشتر سرب بر بدن داشت...در سالمرگ محمد مسعود و در گورستان ابن بابویه نوجوانه پانزده ساله به نام محمدمهدی عبدخدایی بر  تنش آتش گشود و فاطمی نمرد اما تا دم تیرباران از آن زخم نالید....

پادرمیانی ها برای نجات فاطمی ثمر نبخشید و شایر اگر شعبان و گماشتگان دگر به وظیفه خود درست عمل کرده بودند و روز دستگیری بر پله های شهربانی عمیق و دقیق تر تیزی را چرخانده بودند بدنامی اعدام فاطمی جوان و تبدار برای یک تاریخ بر گردن شاه و دوده اش نمی ماند و کار جماعت اوباش و بی مهار خوانده می شد اما تاریخ انگار چیز دگر خواسته بود....


چهاردهم اسفندماه اما سالگرد درگذشت محمد مصدق است. پیرمرد پس از دمان زندان باقی عمر را به حالت حصر و پرهیز در ملک شخصی اش در احمدآباد مستوفی گذراند و به گاه مرگ اجازه ندادند تا مطابق آخرین وصیت اش در کنار شهدای سی ام تیرماه و در ابن بابویه به خاک برود و ناگزیر و در اتاقی از عمارت احمد آباد پیکر پیرمحمد احمدابادی(توصیف اخوان ثالث از مصدق) را به امانت نهادند تا مگر زمانی و مکانی...

شاه خود هم که امر فرموده بود به گاه مرگ هرگز پیکرش رنگ وطن ندید و در مصر به خاک شد .... و البته دکتر علی شریعتی هم همچنان به امانت در زینبیه دمشق خفته تا مگر روزی ....حکایت ستیز با مردگان و پیکر بی جان و اعتنایشان هم در این خاک خود حکایتی است یگانه..

از آغاممد قجر که فرمان داد تا تربت خان زند، کریم خان را بشکافند و ته مانده اش را زیر تخت سلطان ابتر قجر دفن کنند تا خان بی اثر به گاه هر گام زدن بر تن کریم خان تحقیری روادارد وداد بی کایگی از خاک شده ای بستاند. .....ناصرالدین شاه هم فرمان داده بود تا مخالفان بی نوا را قبر پدر بشکافند و استخوان آتش بزنند تا معنای پدرسوخته تعریف و تنسیقی از حقیقت بیابد....

و نهم اسفندماه..روزی که شاه عزم رفتن از کشور می کند و خروشی برپا می شود که های به چه نشسته اید که شاه می خواهد برود...و همه این ها از چشم مصدق است..رفتن شاه یعنی همان بلبشوی بعد از شهریور 1320 و نیز ایلغار و بی شبانی قبل ترش و غالب شدن کمونیست ها....همان روز جماعتی با راهبری های گوناگون مقابل کاخ آمدند تا نگذارند شاه برود...

شعبان از همان جا فرمان را کج کرد و رفت زیر بلیط شاه و با جیپش در خانه شماره 9 آقای نخست وزیر را از جا کند...می گوینداگر ثریا اسفندیاری از در پشت کاخ مصدق را فراری نداده بود همانجا اجامر جانش را ستانده بودند و شاه سی و هشت سال بعد گریان از این ملک رفت و حتی پیکرش هم امکان قرار یافتن در این خاک را نیافت و کسی در بیست و ششم دی ماه آن روز نگفت نرو......این بازی تاریخ است...

تقویم و همزمانی رخدادها البته با یک ذهن پراکنده ی تاریخی گاه می خواهد از نشانه ای معنا بسازد و روند های تفسیرپذیر و نیز جهان را پژواک کردار هر تن در شمار آورد و البته این می تواند باشد و نیز بیش و یا کم از این و حتی انکار این...اما باز به خطوط نخست نوشتار باز می گردم و معبر روایت یا بلندای قضاوت را به میان می آورم....

کانال عصر ایران در تلگرام

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: تاریخ معاصر ایران اسفند مصدق شاه مجلس شورای ملی قانون ملی شدن جناب اشرف مجلس سنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۱۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

یادی از شورلت کامارو توربو Z سال 1981، آخرین و کمیاب‌ترین کامارو ینکو (+عکس)

«دان ینکو» یک رانندهٔ مسابقه بود که دو قهرمانی SCCA را در کارنامه داشت. وی همچنین پسر یک فروشندهٔ مشهور محصولات شورلت در پنسیلوانیا بود و در سن سی‌سالگی مدیریت یکی از نمایندگی‌های خانواده را در دست گرفت.

به گزارش پدال، در کمتر از یک دهه، این نمایندگی ینکو به لطف جادوی دان ینکو به کانون توجه علاقه‌مندان به شورلت‌های پرفورمنس در سراسر آمریکا تبدیل شد زیرا ینکو به ساخت نسخه‌های قدرتمندی از مدل‌های شورلت شول، نوا و مهم‌تر از همه کامارو با موتورهای V8 بلوک بزرگ می‌کرد.

کامارو ینکو ابتدا در سال‌های ۱۹۶۷ و ۱۹۶۸ در نمایندگی ینکو از طریق تعویض موتور و کمی تیونینگ ساخته می‌شد اما در سال ۱۹۶۹ به لطف نفوذ دان در سیستم سفارش تولید دفتر مرکزی شورلت یا COPO که پیشرانه‌های قدرتمند را در اختیار برخی نمایندگی‌ها قرار می‌داد، کامارو ینکو به‌صورت کارخانه‌ای با موتور ۷ لیتری L72 ساخته شد. بااین‌حال، در سال ۱۹۷۰ هرچند این نمایندگی برای کسانی که هنوز یک شورلت ینکو می‌خواستند نوا دیوس را ارائه می‌کرد اما عرضهٔ کامارو ینکو خاتمه یافت.

عصر توربوشارژر

برخلاف موستانگ که در سال ۱۹۷۴ در نسل دوم از نماد باشکوه ماسل کارها به یک خودروی اقتصادی بر اساس فورد پینتو تبدیل شد، نسل دوم کامارو که در سال ۱۹۷۰ معرفی شده بود، تا یک دهه بعد همچنان تولید می‌شد.

بااین‌حال، در این دوران نسخه‌های قدرتمند قبل به دلیل آلایندگی زیاد، مصرف سوخت بالا و هزینهٔ بیمهٔ گران، منقرض شدند. تنها اثری که از پرفورمنس همچنان در خانوادهٔ کامارو دیده می‌شد، Z28 بود که هرچند از پیشرانهٔ ۵.۷ لیتری V8 با چهار کاربراتور استفاده می‌کرد اما تنها ۱۹۰ اسب بخار قدرت داشت.

بااین‌حال، آن سال‌ها شروع دوران توربوشارژر بود و بسیاری از خودروسازان استفاده از این تکنولوژی را برای دستیابی به قدرت بیشتر بدون آلایندگی بالا در خودروهای تولیدی خود آغاز کرده بودند. حتی در آمریکا هم پونتیاک در فایربرد از موتور توربو استفاده کرد. به همین دلیل، دان که پتانسیل توربو را دیده بود، تصمیم به توسعهٔ یک کاماروی جدید با پرفورمنس بالا گرفت.

تولد دوبارهٔ کامارو ینکو

دوازده سال پس از عرضهٔ آخرین کامارو ینکو توسط نمایندگی مشهور دان در پنسیلوانیا، ینکو یک کاماروی قدرتمند جدید دیگر را برای دود کردن لاستیک‌ها آماده کرد. این خودرو که توربو Z نام گرفت، بر اساس Z28 مدل ۱۹۸۱ ساخته شد که آخرین کاماروی پرفورمنس نسل دوم بود.

توربو Z در ظاهر به لطف برچسب‌ها کناری و اسپویلر جلو که از کاماروهای مسابقه‌ای IROC گرفته شده بود، به‌راحتی از نسخه‌های معمولی متمایز شده بود. ینکو توربو Z را در دو نسخه عرضه می‌کرد. نسخهٔ پایه که Stage I نام داشت، فقط تغییرات ظاهری و ارتقاء موتور را تجربه می‌کرد اما پکیج کامل با نام Stage II، کامارو Z28 را به یک رقیب تمام‌عیار برای خودروهای اسپرت اروپایی تبدیل کرد.

این خودرو به کمک‌فنرهای قابل تنظیم Koni مجهز شد که باعث بهبود هندلینگ می‌شد. علاوه بر این، Stage II از رینگ‌های ۱۵ اینچی دوتکه Weld با لاستیک‌های گودیر، صندلی‌های چرمی Kamp و غربیلک فرمان ریس‌مارک هم بهره می‌برد.

پیشرانهٔ V8 کوچک با قدرت بالا

ینکو برای ساخت توربو Z بدون استفاده از سیستم COPO، موتور ۵.۷ لیتری LM1 را انتخاب کرد که قدرت آن در حالت استاندارد به تنها ۱۷۵ اسب بخار کاهش پیدا کرده بود. بااین‌حال، ینکو با استفاده از کیت القای اجباری ساخت توربو اینترنشنال، قدرت این موتور را افزایش داد. این سیستم توربو که طبق استانداردهای امروزی بسیار ابتدایی بود، ۷ psi هوای فشرده را از طریق کاربراتور چهار دهنه به موتور می‌رساند.

برای جلوگیری از ناک زدن هم موتور به سیستم تزریق آب مجهز شد. این کیت قدرت پیشرانه را به‌طور چشمگیری افزایش داد درحالی‌که با تمام قوانین آلایندگی آمریکا مطابقت داشت.

ینکو هیچ‌گاه قدرت دقیق توربو Z را اعلام نکرد اما تخمین‌ها به ۲۵۰ اسب بخار اشاره داشت. این خودرو در آزمایش‌های واقعی توانست ۴۰۰ متر را ظرف ۱۴.۵ ثانیه طی کند که نه‌تنها نزدیک به عملکرد ماسل کارهای دوران طلایی بود بلکه دو ثانیهٔ کامل از Z28 استاندارد سریع‌تر بود.

دان ینکو قصد داشت ۲۰۰ نمونه کامارو توربو Z را با قیمت ۱۰,۵۰۰ دلار معادل ۵۵,۱۰۰ دلار امروز برای نسخهٔ Stage I و ۱۷,۳۰۰ دلار معادل ۶۱,۵۰۰ دلار امروز برای Stage II تولید کند. بااین‌حال، قیمت گران، نگرانی‌ها در مورد سیستم‌های توربوی اولیه و کاهش محبوبیت نسل دوم کامارو در آخرین سال تولید درحالی‌که نسل سوم در نزدیکی عرضه به بازار قرار داشت، باعث ناکامی توربو Z شد. درنهایت، ینکو موفق به فروش تنها ۱۹ دستگاه از این خودرو شد که از این تعداد فقط سه دستگاه به پکیج Stage II مجهز بودند.

قیمت امروز کامارو توربو Z

هرچند توربو Z کمیاب‌ترین کامارو ینکو محسوب می‌شود اما ارزش آن خیلی افزایش پیدا نکرده است به‌گونه‌ای که یک نمونهٔ تمیز و کم‌کار Stage II آن اوایل امسال با قیمت تنها ۶۶ هزار دلار در حراجی فروخته شد درحالی‌که کامارو ینکو مدل ۱۹۶۹ این روزها بیش از ۲۰۰ هزار دلار قیمت دارد.

البته توربو Z مدل ۱۹۸۱ حتی اگر به‌اندازهٔ پیشینیان خود محبوب نباشد اما همچنان یک کامارو ینکوی واقعی بود و در دورانی که به نظر می‌رسید صنعت خودروسازی آمریکا رو به انقراض است، پرفورمنس را بازگرداند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • خبر جدید یک نماینده مجلس در خصوص اصلاح سیاست‌های ارزی/ دولت و مجلس به توافق رسیدند؟
  • توافق مجلس و دولت برای اصلاح سیاست‌های ارزی
  • توافق کمیسیون اقتصادی مجلس با «مخبر» برای اصلاح سیاست‌های ارزی
  • فیلم/رضوانی: برخی‌ها فیگور ریاست مجلس گرفته‌اند اما پاپس‌ می‌کشند
  • تضارب آراء در سیاست‌های ارزی طبیعی است
  • جزئیات جلسه ارزی کمیسیون اقتصادی مجلس با مخبر
  • یادی از شورلت کامارو توربو Z سال 1981، آخرین و کمیاب‌ترین کامارو ینکو (+عکس)
  • یادی از اولین خطوط اتوبوسرانی | از بلیت فلزی تا بلیت کاغذی و باجه بلیت‌فروشی
  • جدول زمانبندی نقل و انتقال دانشجویان پزشکی/ آخرین مهلت ثبت نام
  • یادی از شهید امیررضا علیزاده ، شهید مدافع حرم